loading...
داستان هاي قرآن
محمدحسين رشيدي بازدید : 14 جمعه 01 دی 1391 نظرات (0)

هوالرحيم
يا قوم لا اسئلکم عليه ما لا ان اجري الا علي الله (سوره هود 290) 
اي قوم! الله را بپرستيد من براي رسالت خود از شما چيزي نمي خواهم. خداوند بهترين بخشندگان است مزد مرا تنها او خواهد داد. 

دل هاي مرم رو به تاريکي و سياهي رفته بود. گويي شيطان جايي براي تابش نور ايمان در دلشان باقي نگذاشته بود. فساد قوم نوح را هر روز بيشتر از روز پيشين به کام خود مي کشيد. نوح با زباني گويا و دلي بردبار و انديشه اي محکم و منطقي قوم خويش را هدايت مي کرد. او اميدوار بود که روزي چشم هاي کافران بينا شود و راه نور را از ظلمت باز شناسد. 
مسکينان و مستضعفاني چند، دعوت نوح را اجابت کردند و به او پيوستند اما مال اندوزان و دنيا دوستان که پيوستن به حق و حقيقت را برابر با از دست دادن دارايي و منافع خويش مي پنداشتند، نوح را از خود مي راندند و کذب وجود خود را به حقيقت گفتار نوح نسبت مي دادند. و گاه بر پستي روحشان با جملات استهزا آميز مي افزودند و به نوح مي گفتند: 
اي نوح تو مانند ما بشري بيش نيستي و همراهان تو پست ترين مردمانند. تو و پيروانت برتري بر ما نداريد و همگي دروغگوييد. 
نوح را هم قوم در انکار شد
نيز بر عاد و ثمود اين کار شد 
هر که بر پيغمبري منکر شود
بر همه پيغمبران منکر بود 
نوح در پاسخ مي فرمود:

اي مردم من فرشته نيستم و ادعاي دانستن علم غيب هم نکرده ام. آنچه موظفم به شما ابلاغ کنم اين است که به خداوند يکتا ايمان بياوريد و نيکي و پاکي و اخلاق خوب را سرلوحه رفتار خود قرار دهيد. 
و باز کافران کوردل پاسخ مي دادند:
اين نوح! اگر دنبال رستگاري و هدايت مايي بايد به ما بيانديشي نه اين گروه فقير و ناچيز که دور تو جمع شده اند. تحمل آنان براي ما غيرممکن است. 
نوح با بردباري و شکيبايي به خداوند خود پناه مي برد و براي هدايت کافران دعا مي کرد و از تنها ياري دهنده کافران دعا مي کرد و از تنها ياري دهنده بشر مي خواست تا به پيروان راستين حق کمک کند. 
آزارها و ريشخندها و اذيت هاي کافران تمامي نداشت. با اين حال نوح سال هاي سال به ارشاد قوم خود مي پرداخت و آنان را به سوي خداوند يگانه دعوت مي کرد اما بي شرمي و گستاخي قوم روز به روز، بيشتر مي شد، تا آن جا که در يکي از روزها، گروهي از کافران به سوي نوح آمدند و به او گفتند: اي نوح ما ديگر نمي خواهيم تو ارشادمان کني. ما از حرف ها و دلايل تو خسته شده ايم. ديگر درباره خدايت با ما حرف نزن... 
نوح از سخنان آنان برآشفت و فرمود:

 

به ادامه مطلب برويد ...

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 5
  • بازدید سال : 156
  • بازدید کلی : 2,782